روابطعمومی در صنعت داروسازی؛ از غفلت تا تحول
نوشتاری از مهدی شیخزاده:
در غیاب روابطعمومی حرفهای، صنعت دارو نهتنها از فرصتهای برندینگ و ارتباط مؤثر با جامعه فاصله میگیرد، بلکه در مواجهه با بحرانها، بیدفاعتر از همیشه ظاهر میشود؛ بازتعریف این جایگاه، یک ضرورت راهبردی است نه انتخابی لوکس.
در بسیاری از شرکتهای دارویی ایران، روابطعمومی، هنوز نه بهعنوان یک بازوی استراتژیک، بلکه بهعنوان بخشی تشریفاتی یا تبلیغاتی تلقی میشود؛ آنهم اگر اصلاً در ساختار سازمانی جایی برای آن در نظر گرفته شده باشد. این در حالی است که در صنعت سلامت، روابطعمومی میتواند نقشی تعیینکننده در شکلدادن به اعتماد عمومی، پاسخگویی در بحرانها و پیشبرد اهداف برند ایفا کند.
در جهان، برندهایی چون Pfizer و Johnson & Johnson سالهاست که با استقرار روابط عمومی حرفهای، نهتنها ارتباط خود با جامعه و نهادهای نظارتی را مدیریت میکنند، بلکه در لحظات بحرانی مانند پاندمی کووید-۱۹، با تولید پیامهای هدفمند و اعتمادساز، سرمایه اجتماعی خود را حفظ کردهاند.
در داخل کشور نیز نشانههایی از این تحول دیده میشود. شرکتهای بزرگی مانند عبیدی و آکتوور با نگاهی تخصصی به روابط عمومی و بهرهگیری از نیروهای خلاق و آموزشدیده، موفق شدهاند تصویر سازمانی قابلقبولی در ذهن جامعه شکل دهند و در فضای رسانهای، حضوری مؤثر و هدفمند داشته باشند.
آنچه که صنعت داروسازی ایران امروزه به آن نیاز دارد، درک عمیقتر از کارکردهای استراتژیک روابط عمومی است؛ نه فقط بهعنوان بازتاب فعالیتها، بلکه بهمثابه بخشی جداییناپذیر از مدیریت شهرت، ارتباط با ذینفعان و حتی توسعه بازار.
نهاد روابط عمومی میتواند در این صنعت نقطه اتصال میان نوآوری دارویی، سیاستگزاری بهداشتی و آگاهیبخشی عمومی باشد. غفلت از این نقش نهتنها فرصتها را میسوزاند، بلکه برند را در برابر کوچکترین بحران، بیپناه میسازد.
به نظر میرسد مدیران داروسازی در حال حاضر با دو انتخاب مواجهاند: یا همچنان به روابط عمومی بهعنوان یک بخش جانبی بنگرند و در آینده هزینههای بیاعتمادی، شفاف نبودن و ضعف برند را بپردازند؛ یا آن را در جایگاه واقعیاش، بهعنوان موتور محرک هویت سازمانی و استراتژی ارتباطی، بازآفرینی کنند.
برای برندی که میخواهد در ذهن بماند و در بازار بایستد، روابط عمومی یک انتخاب نیست، یک الزام و ضرورت است.
انتهای پیام